آیا کتاب مهندسی درون سادگورو در لیست کتاب های شما قرار دارد ؟ ایده های اصلی کتاب را با این خلاصه مطالعه کنید.
هر چه دنیا سریع تر می گذرد ، افکار ما بیشتر می شود . افراد زیادی در تلاش برای فرار از شتاب روزمره زندگی مدرن ، یوگا را تمرین می کنند ، اما متأسفانه برای اکثر ما ، یوگا چیزی غیر از تمرینات بدنی با هدف آماده شدن بدن ما برای ماراتن کاری بعدی نیست. با این حال ، واقعیت این است ، یوگا چیزی بیش از یک کلاس تناسب اندام است.
در واقع ، یوگا یک فلسفه و نوعی عبادت است که مراکز انرژی بدن را هدف قرار داده و ذهن را هشیارتر می کند. هدف از این خلاصه کتاب آشنایی شما با خرد یوگی است که در روش های زندگی جهان سوم غالبا گم می شود. شما مراحل کشف مجدد معنویت خود ، ایجاد تجربیات زندگی منحصر به فرد و سعادتی را که می خواهید ، خواهید آموخت . در این خلاصه از کتاب مهندسی درون سادگورو خواهید فهمید :
چگونه مولکول سعادت خود را بسازید.
چرا نباید چیزهای بیهموده بخورید .
نکته کلیدی اول مهندسی درون :
تنها راه برای یافتن رضایت و کمال که ماندگار است ، نگاه کردن به درون خودتان است .
آیا تاکنون توجه کرده اید که به نظر نمی رسد افرادی که معمولا موفق ترین افراد هستند ، خوشبختی واقعی را در زندگی خود پیدا می کنند؟ این متاسفانه یک سناریو بسیار رایج است. اما چرا این گونه است؟ توضیح کوتاه این مسئله این است که گریز از کسی که واقعاً برای موفقیت مالی هستید فقط در ابتدا مؤثر است. همانطور که یک داستان هندی نشان می دهد ، این هرگز رضایت ماندگار نخواهد داشت.
داستان به این صورت است: یک روز ، یک قرقاول به یک گاو گلایه می کند و می گوید: “بال های من خیلی ضعیف است ، من هرگز به بالای این درخت نخواهم رسید و منظره را مشاهده نخواهم کرد. ” گاو به قرقاول گفت که باید هر روز کمی از مدفوع او را بخورد . گاو توضیح داد که این باعث می شود قرقاول قوی تر شود و در نهایت این قدرت را به او می دهد که بتواند به شاخه های بالایی برسد.
قرقاول توصیه های گاو را انجام داد و در کمال تعجب این کار کرد. پرنده قوی تر شد و سرانجام توانست پرواز کند و بر بالای شاخه درخت بنشیند. به محض رسیدن به قله ، یک کشاورز از کنار آن قدم زد و قرقاول بزرگ و را روی شاخه دید. سپس پرنده را بر روی درخت شلیک کرد و آن را برای شام پخت. همین موضوع برای ما نیز پیش می آید .
چیز های بیهوده شما را به دور دست ها خواهد برد.
برای اینکه واقعاً رضایت داشته باشید ، باید توجه کنید که دنیای درون خود را چگونه تجربه می کنید. این مهمترین چیز است زیرا مردم تمایل زیادی دارند تا در دنیای بیرون اصلاح شوند. بسیاری از مردم متقاعد شده اند که اینجاست که تمام تجربیات و احساسات آنها شکل می گیرید . با این حال ، این فقط یک توهم است. به عنوان مثال ، وقتی کتاب می خوانید ، کتابی که می بینید واقعاً کجاست؟
هر فرد منطقی جواب می دهد که در دستش است ، خارج از خودش. با این حال ، هنگامی که می خوانید ، نور در صفحات در حال فروریختن است ، به چشم شما بازتاب می یابد و روی شبکیه شما طرح ریزی میشود و به نمایش در می آید . این کتاب در درون شما دیده می شود ، مانند هر چیز دیگری در جهان خارج. درک این مفهوم ضروری است ، زیرا تثبیت در دنیای خارجی مانع از یافتن رضایت و کمال برای بسیاری از افراد می شود . در مرحله بعد خواهید آموخت که چرا!
نکته کلیدی دوم مهندسی درون :
ادراکات و احساسات انسانی توسط خود او تولید شده اند ، یعنی شما توانایی هدایت تجربه خود در زندگی را دارید.
آیا تاکنون توجه کرده اید که مواقعی وجود دارد که کاملاً عاشق آغوش گرفتن هستید ، اما با این وجود ، موارد دیگری وجود دارد که از صمیمیت جسمی عمیقاً اذیت می شوید؟ خُب ، شما در این تناقض تنها نیستید: اگر کسی رو به شما فریاد بزند ، ممکن است با ترس یا عصبانیت پاسخ دهید و این واکنش ها به طور ناخودآگاه توسط بدن شما تولید می شود. با این حال ، این بدان معنا نیست که شما نمی توانید واکنش ها را آگاهانه و تحت کنترل خود داشته باشید. این فقط نشان می دهد كه انسانها تجربه خود را برای زندگی خود ایجاد می كنند.
در حالی که واقعیت تأسف آور این است که بسیاری از افراد وابسته به الکل یا مواد مخدر هستند تا خوشبختی واقعی را احساس کنند ، شیمیدان یهودی ، رافائل مچولام ، نشان داد که مردم می توانند به طور طبیعی “مولکول سعادت” خود را بسازند. این به آناندامید شیمیایی معروف است و همانطور که کشیدن ماری جوانا ، سیستم عصبی را تحریک می کند ، هنگامی که بدن این ماده شیمیایی را تولید می کند ، احساس لذت مطلق و بدون عوارض جانبی جانبی ایجاد می کند.
برای شروع تولید مواد شیمیایی ، فقط باید در هنگام کار حالت هایی از سهولت و جریان را تجربه کنید. اما یوگی ها قادرند آن را یک قدم جلوتر بردارند. از آنجا که آنها می توانند بدن خود را تا حد باورنکردنی کنترل کنند ، می توانند به راحتی از طریق تمرکز ، آناندامید را به خواست خود تولید کنند.
نکته کلیدی سوم مهندسی درون :
در حالی که بسیاری از افراد به رویدادهای زندگی اجباری پاسخ می دهند ، راهی وجود دارد که یاد بگیریم آگاهانه پاسخ دهیم.
به طور طبیعی ، نحوه پاسخگویی به تجربیات منفی زندگی مانند شکستن عاطفی ، وسواس بیشتر از آنچه اتفاق افتاده ، است. برای ما بسیار معمول است که برای هفته ها ، ماه ها یا حتی سال ها روی این تجربه های دردناک وقت بگذرانیم . شاید ، شما مدام به یک شریک در گذشته فکر می کنید که شما را فریب داده است. با توجه به این گرایش اجباری به زندگی در وقایع آسیب زا مانند این ، مردم اغلب به طور کامل با این شرایط شناسایی می شوند ، خود را ناتوان از اعتماد به یک عاشق جدید می دانند.
با این حال ، یک روش آگاهانه تر برای پاسخگویی به این نوع وقایع زندگی وجود دارد ، چه اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است و چه اتفاقاتی که در زمان حال رخ می دهد. واکنش به این روش مستلزم تأمل در مورد این تجربیات و یادگیری دقیق از آنها است. به جای نزدیک شدن به چیز های منفی از این طریق ، در نهایت می توانید از طریق سختی ها رشد کنید. برای مثال بیایید به سادگورو نگاه کنیم.
وی با زنی که فرزند خردسالی بود که در جنگ جهانی دوم در اتریش زندگی می کرد ، آشنا می شود. سربازان نازی وارد خانه خانواده او شدند و دختر و برادرش را از والدینشان جدا کردند و آنها را به ایستگاه قطار بردند. در حالی که منتظر قطار بودند ، برادرش شروع به بازی با سایر پسران این گروه کرد و قبل از سوار شدن به قطار ، فهمید که او دیگر کفش های خود را ندارد. دختر برادرش را مورد سرزنش قرار داد و او را احمق خواند. بلافاصله بعد از اینکه او او را مورد سرزنش قرار داد ، آنها از یکدیگر جدا شدند و دیگر هرگزیکدیگر را ملاقات نکردند.
بعداً دختر می فهمد که برادرش در یک اردوگاه کار اجباری درگذشت. با این حال ، به جای اینكه اجازه دهد غم و اندوه و عصبانیت در زندگی او را از بین ببرد ، هدف خود را برای آموختن از این تجربه قرار داد. اکنون ، وقتی او با انتخاب روبرو شده است ، از گفتن چیزهایی که بعدا ممکن است پشیمان شوند خودداری می کند. او توانست تشخیص دهد که هر مکالمه ای که با کسی داشته باشد ممکن است آخرین باشد.
تصمیم به زندگی به این شکل ، نگرش او از زندگی را کاملاً دگرگون کرد. این به او اجازه می داد زندگی واقعی تری را تجربه کند. این به سادگی مثالی را نشان می دهد که وقتی زندگی خود را در کینه های قدیمی و خاطرات منفی به سر می برید ، مدام احساسات بد را آشکار می کنید که کمکی به شما نمی کند . وقتی آگاهی پیدا می کنید که چگونه به اوضاع واکنش نشان دهید ، می توانید از این چرخه منفی خارج شوید و زندگی را با قدم مثبت تر شروع کنید. اکنون که می توانید آگاهانه نسبت به همه چیز ممکن در زندگی واکنش نشان دهید ، می توانید یک مفهوم مهم دیگر را بر عهده بگیرید: مسئولیت.
نکته کلیدی چهارم مهندسی درون:
برخلاف تصور عامه ، مسئولیت در واقع آزادی شما را افزایش می دهد.
وقتی کسی را مسئولیت پذیر تصور می کنید ، اولین چیزی که فکر می کنید انجام این کار نیست ، اقدام به خرید یک اتوبوس کوچک ، رفتن به دور دنیا و تنها گذاشتن خانواده . با این وجود ، انتخابی از این دست در واقع می تواند مسئولیت پذیرترین چیزی باشد که تاکنون انجام داده اید. اگرچه ممکن است متناقض به نظر برسد ، در واقع مسئولیت به شما آزادی می دهد. دلیل این امر این است که ، در واقع ، مسئولیت چیزی بیش از این نیست که بتوانید قدمی به عقب بردارید ، گزینه های خود را در نظر بگیرید و سپس تصمیم بگیرید که چگونه به زندگی خود واکنش نشان دهید.
این سفر فرضی را در سراسر جهان تصور کنید. اگرچه این به معنای آن است که اگر شهر را از روی هوا و هوس ترک کرده باشید ، واقعیت این است ، اگر با مسئولیت پذیری در مورد آن فکر کردید ، می توانید ببینید که در واقع چندین گزینه دارید. به عنوان مثال ، شما می توانید به تنهایی این کار را کنید یا با خانواده را با خودتان ببرید . به سادگی تصدیق و فکر کردن با توجه به اینکه گزینه های شما کدام یک از مسئولیت های انجام این کار است ، و در نظر گرفتن این موارد مسئولیت شما را به جای کم کردن آن افزایش می دهد.
اساساً ، مسئولیت آن چیزی نیست که شما فکر می کنید این است. مسئولیت حتی لزوماً نیازی به اقدام ندارد. قطعاً به شما آزادی عمل می دهد ، اما انجام این کار به عهده شماست. بنابراین بسیاری از افراد به راحتی در میزان فاجعه ای که در خبرها نشان داده می شوند ، از جنگ گرفته تا قحطی ، غرق می شوند. این احساس یک واکنش طبیعی به غریزه انسانی است که وقتی چیزهای ناگوار می شنود ، اقدام کند. با این حال ، واقعیت این است که تلاش برای حل هر یک از مشکلات جهان به سادگی امکان پذیر نیست ، اما قادر به پاسخگویی آگاهانه به همه اتفاقات پیرامون شما می باشد.
به عنوان مثال ، تصور کنید که اخیراً درباره طوفانی که در طرف مقابل جهان از طرف شما اتفاق افتاده ، شنیده اید. اولین قدم مسئولانه این خواهد بود که بدانیم آیا شما واقعاً قادر به کمک به افراد آسیب دیده در این فاجعه هستید. آیا پول ، مهارت ، رانندگی یا آزادی رها کردن مسئولیت های روزانه خود برای کمک به این افراد غریبه را دارید ؟ اگر تصمیم نهایی شما این است که نمی توانید کمک کنید ، به طور آگاهانه پاسخ داده اید ، که مؤثرتر از ساده نگاه کردن به مشکل است.
نکته کلیدی پنجم مهندسی درون :
برای رسیدن به روشنگری ، باید بدن ، ذهن ، احساسات و انرژی خود را هم تراز کنید.
احتمالاً از کودکی برای شما مشخص بوده است که کار تیمی کلید موفقیت است. همین قانون در مورد ارگانیسم های فردی نیز صدق می کند: برای عملکرد صحیح ، هر قسمت از کل وجود شما باید در کنار یکدیگر با یکدیگر کار کند. برای رسیدن به روشنگری ، باید روی یک سیستم ارتباطی محکم بین بدن ، ذهن ، احساسات و انرژی خود کار کنید. این ایده دقیق از طریق یک داستان سنتی دیگر هند به زیبایی کشف شده است.
داستان با چهار یوگی که در یک جنگل قدم می زنند آغاز می شود. یکی قاطعانه به قدرت یوگای بدنی ایمان داشت ، دومی در یوگا ذهن ، سومی در یوگا عبادی و چهارم در یوگا چاکراها که مراکز انرژی بدن هستند. هر کس معتقد بود که روش او بهترین است. ناگهان ، در حالی که آنها در حال قدم زدن بودند ، باران شروع به باریدن کرد و منجر به این شد که همه یوگی ها در داخل یک معبد باستانی پناه بگیرند. این معبد دیواری نداشت : پوشش ساده ای بود که توسط ستون ها از الهه ای که در وسط آن قرار داشت ، پشتیبانی میکرد .
طوفان همچنان رو به وخامت گذاشت و باعث شد بارش باران باعث سقوط سقف معبد شود ، یوگی ها به دور الهه جمع شدند و سرانجام آن را به شکل گروهی در آغوش گرفتند. به محض این که این اتفاق افتاد ، خدا برای آنها ظاهر شد ، اما این برای یوگی ها گیج کننده بود. آنها در این لحظه خاص هنگامی که هریک از زندگی خود را صرف کار کردن و دعا کردن برای او کردند ، گیج شدند. خدا خندید و گفت دلیلش این بود که سرانجام این چهار نفر به نیروها پیوسته بودند.
این همان وحدتی است که هر در مسیر روشنگری لازم دارد. یوگا ابزاری است که می تواند به فرد در رسیدن به این ارتباط با خود بالاتر کمک کند ، زیرا بدن ، ذهن ، احساسات و انرژی خود را گرد هم می آورد. مطابق فلسفه های یوگای کهن ، اگر بدن متعادل باشد ، اما ذهن در حال هوس غذا یا رابطه جنسی باشد ، بدن به سرعت نامتعادل می شود.
همین مسئله در مورد احساسات و انرژی نیز پیش می آید. برای اینکه واقعاً متعادل شوید ، باید مدیتیشتن کنید ، جنبه های بدنی یوگا را تمرین کنید ، دعا کنید و در زمینه فعالیت در مراکز انرژی خود تلاش کنید. اما چگونه واقعاً در جستجوی این روشنگری هستید؟ اولین قدم برای این کار این است که موقعیت خود را در جهان مشخص کنید.
نکته کلیدی ششم مهندسی درون :
از آنجا که بدن انسان جزئی از زمین و جهان است ، شما در واقع با نیروهای فوق العاده قدرتمند در ارتباط هستید.
بسیاری از مردم زمین را آلوده می بینند و ما را مجبور می کنند تا همه چیز را تمیز و استریل نگه داریم. اما در مورد بدن خودمان چطور؟ آیا آنها آلوده هم هستند؟ خُب ، واقعیت این است ، بدن انسان به سادگی قطعه دیگری از جهان و خود زمین است. بدن ما از مواد غذایی تشکیل شده است که در لحظه شکل گیری ما ، به عنوان جنین در رحم در جریان بودند. این غذا از روی زمین می آید ، به آن باز می گردد ، و به همین ترتیب مانند خود زمین است. این بدان معناست که بدن های ما ما قطعاتی از زمین است و ما با آن ارتباط صمیمی داریم.
هر آنچه برای زمین و محیط اتفاق می افتد برای ما نیز اتفاق می افتد. با برداشتن این قدم بیشتر ، مشخص می شود که زمین و با گسترش همه انسانها در حقیقت جزئی از جهان هستند. این بدان معناست که وقایع کیهانی ، مانند حرکت ستارگان ، خورشید و ماه ، همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد. بدن انسان از توانایی شگفت انگیز همسویی در جهان و خود زمین نیز برخوردار است.
سادگورو روزگاری در هند با مردی به نام چیکگودا آشنا شد كه فردی ناشنوا بود. این بدان معناست که هیچ کس او را استخدام نمی کرد ، به این ترتیب او به کار در مزرعه سادگورو رسید. اوایل یک روز صبح ، او مزارع را شخم زد. وقتی از وی پرسیده شد که چرا این کار را کرده است ، وی پاسخ داد که آن روز باران می بارد. مطمئناً ، شروع به باریدن کرد. به نظر نمی رسد که این یک داستان واقعی باشد ، اما افرادی که در خارج از کشور زندگی می کنند تصدیق می کنند که تغییرات هواشناسی از طریق بدن ممکن است احساس شود و ما می توانیم به بدن خود بیاموزیم که از چنین انتقال هایی آگاه شود.
نکته کلیدی هفتم مهندسی درون :
عقل ما تجربه زندگی به کمال را برای ما دشوار می کند.
امروزه ، اکثر مردم به علم اعتقاد دارند ، با این حال ، حتی علم نیز محدودیت های بسیار انسانی دارد. در حقیقت عقل ما حتی می تواند مانع از این شود که زندگی را به کمال ممکن تجربه کنیم. این توسط یک افسانه یونان باستان کاملاً نشان داده شده است.
داستان از آنجا شروع می شود که فیلسوف ارسطو در ساحل قدم می زند. در حالی که غروب آفتابی زیبا بر فراز اقیانوس اتفاق می افتاد ، ارسطو چنان در فکرش گم شده بود که به سختی متوجه شده آنجا وجود دارد. ناگهان ، او با مردی مواجه شد كه با یك قاشق بسیار كوچك سوراخی در ماسه را حفر می كرد. وقتی ارسطو از آن مرد پرسید چه کاری انجام می دهد ، آن مرد گفت که سوراخی را در آن حفر می کند تا اقیانوس را خالی کند.
به طور طبیعی ، ارسطو خندید و پرسید: ” چگونه شما می توانید تمام اقیانوس را در این سوراخ کوچک جای دهید؟ ” این مرد که معلوم شد فیلسوف هراکلتوس است ، در پاسخ گفت: ” شما از اینكه می خواهم اقیانوس را در این سوراخ كوچك قرار دهم ، من را مسخره می كنید ، اما شما به اندازه كافی بزرگی هستید كه باور دارید می توانید تمام اسرار جهان را در مغزتان جای دهید ، که در واقع یک سوراخ کوچک است. بنابراین ، کدام یک از ما دیوانه تر است؟ “
برای اینکه زندگی واقعی را تجربه کنیم ، باید بدانیم که در این جهان عظیم چقدر کوچک و ناچیز هستیم. همچنین مهم است که غالباً به خودمان یادآوری کنیم که هر اندیشه ای که داشته باشیم حتی از آنچه که خودمان هستیم کمتر قابل توجه است . این مشکل وقتی به وجود می آید که عقل ما از ما بهترین را استفاده می کند ، ما را متقاعد می کند که ما قادر به درک مفهوم زندگی هستیم.
اما ما نمی توانیم درعوض ، وقتی خود را در افکار خود گم می کنیم ، به این نتیجه می رسیم که جهان چقدر عظیم است ، و همچنین سیارات موجود در فضای بیرونی و تعادل پیچیده و ظریف کیهان ، که به نظر می رسد همه آنها با جادو کار می کنند! ما فقط زمانی به درستی زندگی را تجربه می کنیم که عقل و خرد خود را آزاد کنیم .
نکته کلیدی هشتم مهندسی درون :
بازدید از مکانهای پر از انرژی معنوی می تواند سفر معنوی شما را شروع کند.
بسیاری از افراد مفهوم انرژی معنوی را باطنی و عالی می دانند. حتی بسیاری از افرادی که در سفر معنوی خود جدی هستند ، غالباً با فهمیدن این که از کجا شروع کنند تقلا می کنند . موقعیتی عالی برای شروع این کار از طریق مسافرت است. همانطور که معلوم است ، چندین مکان در کره زمین وجود دارد که با انرژی معنوی متمرکز شده اند. برای مدتی طولانی ، یوگی ها و عرفا از اینکه توجه کمی که مردم به دانش آن ها می کردند ، نا امید شده بودند . به همین دلیل ، قبل از ترک زمین ، آنها دانش و انرژی معنوی خود را در مکانهای از راه دور و در عین حال در دسترس ، مانند قله های کوه ، منتشر کردند.
یکی از این مکان ها کوه کایلاش در تبت است که توسط بیشتر ملل شرقی یک مکان مقدس قلمداد می شود و دارای یک کتابخانه عظیم از معنویت است. در حقیقت ، هندوها و بودایی ها آن را خانه خدایان خود می دانند. یکی دیگر از این مکان های مقدس معبد کوچک در هیمالیا به نام Kedarnath است که به خدای شیوا اختصاص داده شده است. بنابراین ، اکنون که مشخص است که می توان انرژی عرفانی را در مکان های خاصی ذخیره کرد ، کاملاً بدیهی است که بازدید از این مکانها راهی مؤثر برای پیگیری مسیر شما برای روشنگری و بهبودی خواهد بود.
فقط در مورد آن فکر کنید: یک ثروت پنهان از خرد و انرژی معنوی در این سیاره وجود دارد که منتظر است آن را کشف کنید . این دقیقاً به همین دلیل است که سادگورو در سال 2007 به سفربه کوه کایلاش پرداخت. سادگورو سالها با سلامتی خود دست و پنجه نرم کرده بود ، و پزشکان نتوانسته بودند بیماری سادگورو را تشخیص دهند. به نظر می رسید ترکیبی از مالاریا ، حصبه و سرطان است. وقتی سادگورو وارد کایلاش شد ، انرژی خود را به انرژی کوه متصل کرد و تقریباً بلافاصله ، سادگورو شروع به بهبودی کرد. سادگورو انرژی زیادی را دریافت کرد که به بدنش وارد و در طی چند ساعت از رسیدن به کایلاش ، سادگورو جوان تر به نظر می رسید . برای بسیاری از افراد که به دنبال روشنگری هستند ، این مسیری است که می تواند آنها را در سفر معنوی خود به پیش ببرد. این به آسانی پیدا کردن یک مکان مقدس و یک معلم معنوی برای کمک به شما در پیشبرد مسیر معنوی است .
پیام اصلی کتاب مهندسی درون سادگورو :
کلید اصلی سعادت و شادی در درون خودتان نهفته است.
شما تنها کسی هستید که می توانید نحوه تجربه و درک جهان را کنترل کنید ، خواه از سعادت ، درد و حتی ناامیدی باشد.
با پیدا کردن تعادل بین بدن و ذهن ، جستجوی مکان های معنوی و توجه بیشتر به لحظه حال ، می توانید صلح واقعی را پیدا کنید.
در انتها برای شما کاربران گرامی مقاله را در یک فایل پی دی اف آماده کرده ایم . شاد ، سلامت و پرانرژی باشید !