شهود چیست؟ آیا می توانید به حس ششم خود اعتماد کنید؟ آیا شهود در تصمیم گیری مفید است؟
سادگورو این سوالات را کاوش می کند ، شهود را به عنوان بعد دیگری از محاسبات تعریف می کند و احتمال قابل توجه این که آیا یک هوش مصنوعی می تواند شهودی شود را بررسی می کند. سرانجام ، او برای کمک به رشد شهود ، یک تمرین یوگی را به اشتراک می گذارد.
شهود یعنی چه؟
هر کاری که یک انسان انجام می دهد از اطلاعاتی که جمع کرده است اتفاق می افتد. اطلاعات به معنای خواندن کتاب یا روزنامه نیست. پنج حس به طور مداوم از طریق آنچه می بینید ، می شنوید ، بو می کنید ، مزه می کنید و لمس می کنید ، اطلاعات را جمع آوری می کنند. این اتفاق حتی در حالت خواب سریع ادامه دارد. آزمایشاتی در جایی انجام شده است که شخصی خواب کامل داشته باشد و ده جمله با زبانی که حتی نمی فهمیده با او صحبت شده است. با وجود این ، خیلی دیرتر ، آنها می توانستند او را هیپنوتیزم کنند و او دوباره آن ده جمله را بیان کند. او هوشیار نبود اما همه آن به خوبی ضبط صوت ، ضبط شده بود.
بنابراین مقدار خارق العاده ای از اطلاعات وجود دارد که شما از آنها آگاهی ندارید. فقط به این واقعیت نگاه کنید که می توانید راه بروید. پیاده روی بسیار ساده است. اما اگر روند آنچه برای راه رفتن روی دو پا لازم است را تحلیل کنید ، این یک فرایند بسیار پیچیده است. اینکه چگونه وزن تغییر می کند ، در عضلات چه اتفاقی می افتد و چگونه کل این پروسه اتفاق می افتد یک روند کاملاً پیچیده است. اگر مجبور باشید این را منطقی درک کنید ، دیوانه خواهید شد. حتی اگر یک عمر آن را مطالعه کنید ، به آن دست نخواهید یافت. این چقدر پیچیده است ، اما همه ما می توانیم راه برویم . ما این را به صورت شهودی می دانیم نه از نظر عقلی.
تشبیه بهتر رانندگی است. وقتی برای اولین بار در حال یادگیری رانندگی با اتومبیل بودید ، سوئیچ را روشن کردید ، سپس کلاچ را فشار دادید ، سپس دنده اول را فشار دادید و کلاچ را به آرامی آزاد کردید ، اما هر چقدر تلاش می کردید از خاطرتان می رفت . اما اکنون شما به مدت ده سال رانندگی کرده اید و می توانید با تلفن همراه خود صحبت کنید و همه چیز درست اتفاق می افتد و حتی امروز پس از ده سال رانندگی ، اگر در ماشین بنشینید و فکر کنید ، “چه کاری باید به درستی انجام دهم؟ اول ، روشن کردن سوئیچ ، سپس کلاچ ، سپس دنده اول ، سپس کلاچ … “دوباره شما نمی دانید که چگونه رانندگی کنید.
شهود در مقابل منطق
اگر از نظر فکری پیش بروید ، برای هر کار کوچکی که انجام می دهید ، ده قدم وجود دارد. به جای اینکه این ده مرحله را از یک به ده مرحله طی کنید ، اگر بپرید ، مردم می گویند این شهودی است. اما شهود بعد متفاوتی از ادراک نیست ، بلکه فقط بعد دیگری از محاسبات است. شما سریعتر آن را محاسبه می کنید ، اما همچنان همان اطلاعات است . اگر مغز شما شهودی تر شود ، می توانید از آنچه می دانید بهتر استفاده کنید. برای حرکت از یک تلفن ساده به یک تلفن هوشمند و از یک گوشی هوشمند به یک iPad ، هیچ چیز جدیدی کشف نکردیم. ما فقط در حال یادگیری استفاده بهتر از آن هستیم. وقتی شهودی هستید مغز شما با همان مسئله روبرو است. اما این بعد دیگری از درک نیست .
شهود و معنویت
اگر بعد دیگری از ادراک اتفاق بیفتد ، شما باید ادراک خود را فراتر از مرزهای فعلی آن تقویت کنید. معنویت همین است – برای افزایش درک شما. اساساً معنوی بودن به معنای فراتر رفتن از فیزیکی است. اگر بُعد ورای فیزیکی برای شما به یک واقعیت زنده تبدیل شود ، روحانی هستید. وقتی می گویم جسمی ، فقط جسم و ذهن نیست. هر چیز دیگری که از طریق پنج اندام حسی درک می کنید ، فیزیکی است. اگر از آن فراتر بروید ، یا اگر ادراک شما از محدودیت های حواس پنج گانه فراتر رود ، روحانی و معنوی هستید.
شهود و حس ششم
چقدر باید به حس ششم خود اهمیت دهیم و آیا این همان شهود است ؟
چیزی به نام حس ششم وجود دارد و همچنین چیزی به نام ترسیدن و اضطراب وجود دارد. وقتی مردم نمی دانند کدام راه را انتخاب کنند ، بعضی چیزها در روده آنها حرکت می کند. این را به عنوان نوعی شهود یا نوعی بینش در زندگی درک نکنید. بسیاری از افراد ترس را حس ششم می دانند ، بنابراین نباید این کار را ادامه دهید. بعضی اوقات شهود یک چیز بسیار گیج کننده است.
بسیاری از مردم می گویند ، ” اوه ، من فکر می کنم حس ششم دارم ” ، به خصوص افرادی که به مسابقات اسب سواری می روند ! نود درصد از زمان آنها از دست می رود ، اما هنوز هم حس ششم دارند زیرا یک بار کار کرده است. این یک بار کار کرد و ده بار شکست خورد ، اما آنها هنوز هم در آن دوره ای که موثر بود حساب باز می کنند . یعنی به صورت شانسی و اتفاقی ، ممکن است اتفاق بیفتد .
یک بار شهود به نوعی یک امر بسیار خطرناک است زیرا شما نمی دانید که چگونه صد در صد بله یا خیر تصمیم بگیرید. یک آشفتگی بزرگ در شما اتفاق خواهد افتاد . ذهن منطقی شما یک چیز می گوید و فکر می کنید شهود شما چیز دیگری می گوید. باید صد در صد واضح باشد ، در غیر این صورت شهود بیشتر آزار دهنده است. بهتر است آن را رها کنید و فقط به روند منطقی اعتماد کنید.
حتی اگر بیشتر طول بکشد ، حداقل به جایی می رسید. شهود فقط ممکن است شما را در انواع موقعیت ها فرود بیاورد زیرا به چیزهایی اعتقاد دارید. افراد زیادی از این دست وجود دارند ، که دائماً در مورد همه چیز در زندگی خود تصمیمات اشتباه می گیرند ، زیرا فکر می کنند شهود دارند. اگر حتی یک درصد تردید وجود دارد ، بهتر است از ذهن منطقی استفاده کنید ، هرچند محدود باشد ، زیرا قابل اطمینان تر است. می توانید آن را بررسی کنید. شهود را نمی توان به طور متقابل بررسی کرد.
شهود در یادگیری ماشین – آیا می توان ماشین هایی ساخت که شهودی هستند؟
متخصصان می گویند شهود انسانی اساساً پاسخ های بیوشیمیایی بدن ما است. این مانند یک الگوریتم بیوشیمی ذاتی و داخلی است. اگر چنین است ، آیا هوش مصنوعی می تواند احساسات انسان را دوباره ایجاد کند ؟ آیا هوش انسانی ارتباطی با فعالیت بیوشیمیایی دارد که در سیستم ما اتفاق می افتد ؟
کاملا. امروز می دانید که از نظر ذهنی متعادل یا نامتعادل ، با ثبات یا ناپایدار ، روشن یا نامفهوم در ذهن خود یک اساس شیمیایی دارد. حتی خوشحال یا ناراضی بودن ، دوست داشتن یا دوست نداشتن ، شاد یا بدبخت بودن یک اساس شیمیایی دارد. همینطور که اینجا می نشینید ، این که آیا این تجربه نشستن در اینجا را زیبا یا زشت می کنید ، یک موضوع هوشمندانه است و همچنین یک مسئله شیمیایی است. آنها تفاوتی ندارند.
مردم از من سوال کرده اند ، سادگورو ، چگونه شما چنین فعالیتهای مختلفی را انجام می دهید بدون اینکه از دست بروید و ذهن خود را از دست دهید؟ ” من به آنها می گویم ، “من با تمام بدنم فکر می کنم. شما فقط با مغز خود فکر می کنید. “ درک هوش به عنوان فکر کاملاً اشتباه است. فکر فقط یک بیان کوچک از هوش است. این یک حماقت است که جوامع مدرن انجام داده اند ، زیرا سیستم آموزشی مدرن باعث شده است که مردم فکر کنند تنها فکر هوشمندی است.
اگر فکر تنها شکل هوش باشد ، به طور طبیعی می فهمید که جمع آوری داده ها ، تجزیه و تحلیل داده ها و طرح ریزی این داده ها بر اساس تجزیه و تحلیل شما ، هوش است. این فرایندی است که هر دستگاهی می تواند انجام دهد. اکنون شروع به درک این مسئله کرده اید که حتی پیچیده ترین فکری که فکر می کنید خارق العاده است امروز توسط کامپیوتر شما بدون هیچ زحمتی انجام می شود.
بیشتر کودکان ریاضیات را به عنوان دشوارترین موضوع می دانند ، اما یک ماشین حساب ساده می تواند ریاضیات بیشتری از معلم شما انجام دهد. رایانه شما بسیار بیشتر از هر ریاضی دان می تواند ریاضیات انجام دهد. بدیهی است ، آنچه شما به عنوان یک فرآیند فکری بسیار دشوار تصور می کنید ، توسط دستگاه بسیار آسانتر از آنچه تصور می کنید در حال پردازش است. مردم استدلال می کنند که “ریاضیات یک چیز است ، ادبیات و موسیقی متفاوت است.” این طور نیست. فقط این است که ریاضیات به سادگی اعداد سرد است ، بنابراین به نظر می رسد که موضوع خیلی انسانی نیست.
حتی ادبیات و موسیقی را که بیشتر برون ریزی قلب انسان می دانند ، می توان با دستگاه انجام داد. شاید ما هنوز ماشین آلاتی به اندازه کافی خوب برای این کار نساخته ایم. اما به طور کلی موسیقی در حال الکترونیکی شدن است. نوازندگان فقط لب می زنند و به دستگاه ها اجازه می دهند موسیقی را انجام دهند و همه در حال استفاده از آن هستند. موسیقی مکانیکی ممکن است در حال حاضر برای یک گوش کاملاً آموزش دیده از نظر زیبایی بسیار خوشایند باشد ، زیرا ماشین آلات هنوز به آن مکان تکامل نیافته اند. اما به طور حتم در بعضی از سالها اتفاق خواهد افتاد که شما قادر به تشخیص تفاوت نیستید ، یا احتمالاً کاملتر خواهد بود.
شهود فقط این است که شما به گونه ای در حال محاسبه هستید که مجبور نیستید هر بار روند منطقی را طی کنید. این قطعاً یک روش منطقی تر برای استفاده از هوش شما است. اگر مجبور باشید هر بار یک روند منطقی را طی کنید ، طبیعتاً با جنبه های کوچکی از زندگی مجنون خواهید شد. فکر می کنید چرا مردم روز به روز استرس بیشتری دارند ؟ لحظه ای که آموزش می بینید ، شروع به فکر کردن منطقی در مورد همه جنبه های زندگی خود می کنید.
شما سعی می کنید زندگی خود را منطقی جمع کنید و متناسب و هماهنگ نمی شود و استرس دارید. هیچ مشکلی پیش نیامده است خورشید طلوع کرد ، اکسیژن در هوا وجود دارد ، شما صبحانه خود را خورده و استرس دارید. این به این دلیل است که در منطق احمقانه شما سعی دارید آنچه را که امروز است جمع کنید و بدبخت هستید زیرا جمع نمی شود.
بنابراین شهود به معنای محاسبه شما در کنار گذاشتن مراحل منطقی و رسیدن به جواب است ، که قطعاً یک روش منطقی تر برای انجام زندگی شما است. آیا شهود فقط یک الگوریتم بیوشیمیایی است؟ بله همینطور است وقتی می گوییم ، ” الگوریتم بیوشیمیایی ” ، این یک روند ثابت است و می توانید آن را همانطور که می خواهید تنظیم کنید. این روش توسط ژنتیک ، فرهنگ و تأثیرات بیرونی یک روش تعیین می شود ، اما اگر هوشیار باشید می توانید آن را به روش دیگری تنظیم کنید. این یک مکانیسم است. سوال این است که آیا این مکانیسم آگاهانه انجام می شود یا خیر ؟
شما دارای یک عقل ، یک بعد شهودی و سطح عمیق تری از هوش هستید که پایه و اساس ساخت آفرینش است. این هوش که منبع آفرینش است نیز در شما نهفته است. سوال فقط در مورد سطح دسترسی است. هر کس دست دارد اما همه نمی توانند از دست خود به همان شیوه استفاده کنند. یک والیبالیست از آن به یک شکل استفاده می کند . یک نویسنده از آن به روش دیگری استفاده می کند. یک هنرمند از آن به روش دیگری استفاده می کند. یوگی از آن به روش دیگری استفاده می کند. الگوریتم بیوشیمیایی شما بسته به نحوه استفاده از خود دائماً در حال تغییر است.
چگونه شهود را رشد دهیم ؟
مردم فقط مرتباً حدس می زنند و فکر می کنند این یک شهود است. اگر می خواهید به شهود بپردازید ، اولین چیزی که باید یاد بگیرید این است که چگونه اینجا کاملاً آگاه بنشینید و به چیزی فکر نکنید. شخصی از من می پرسید ، سادگورو هنگام موتور سواری ، به چه می اندیشی؟ ” من به چیزی فکر نمی کنم ، فقط سوار می شوم. اگر توجه شما همیشه و بدون هیچ نوع قضاوتی معطوف باشد – به سادگی توجه ، نه فکر ، فقط توجه – طبیعتاً شهودی خواهید شد .
اکثر مردم عقب زدگی بسیار شهودی دارند. همه آنها بعد از پایان کار شهود دارند. این شهود هیچ فایده ای ندارد ، زیرا این کمک نمی کند. این فقط باعث می شود تفکر منطقی شما مختل شود. اگر بخواهید از طریق روند منطقی به پیچیدگی های زندگی بپردازید ، ناگزیر دیوانه خواهید شد. اکثر مردم هرگز خود را تا این حد اعمال نمی کنند. منطق آنها چهار قدم است و سپس به جای دیگری می رود. چرا یک برگ سبز است و چرا دیگری زرد می شود – اگر خود را منطقی اعمال کنید ، یک میلیون مرحله برای این کار وجود دارد .
اگر بخواهید منطقاً همه اینها را رقم بزنید ، ناگزیر دیوانه خواهید شد. اما اگر توجه شما بدون روند تفکر معطوف باشد ، آن را با تجربه می دانید ، زیرا آن را جذب کرده اید. این قدرت توجه انسان است. اگر توجه لازم را داشته باشید ، آگاهی به طور طبیعی به سراغ شما می آید. اگر آگاه شوید ، الگوریتم بیوشیمیایی سیستم خود را تنظیم خواهید کرد. شما به گونه ای روی آن تأثیر خواهید گذاشت که برای شما و به نفع همه اطرافیانتان مفید باشد. این فقط در مورد شهود نیست. اگر می دانید چگونه سیستم بیوشیمیایی خود را مدیریت کنید ، می توانید بر تمام زندگی در پیرامون خود تأثیر بگذارید.
توجه!
معمولاً موجودات سمی مانند مار کبرا به عملکردهای بیوشیمیایی که در درون شما اتفاق می افتد بسیار حساس هستند. آنها فقط به دلیل توجه شان قادر به درک روند اساسی زندگی هستند که در درون ما اتفاق می افتد. آنها در سطح خاصی از توجه قرار دارند زیرا بقای آنها همیشه در خطر قرار دارد . برای جوامع مدرن ، بقا مورد اهمیت نیست ، نوعی تضمین شده است ، بنابراین سطح توجه ما پایین آمده و روند فکر ما مانند یک دیوانه بالا رفته است.
آنچه ما نیاز داریم توجه است. توجه انسان می تواند هر دری را در جهان باز کند. اما توجه باید از روند داوری منصرف شود. این بدان معناست که شما نباید از اطلاعات محدودی که جمع آوری کرده اید ، در مورد همه چیز در اطراف خود قضاوت کنید. زیرا حتی اگر فکر می کنید همه چیز را می دانید ، داده هایی که جمع آوری کرده اید بسیار محدود است. اگر یک عمر را به توجه سپری کنید ، آنچه می دانید هنوز بسیار کم است. اما با آگاهی بیشتر و بیشتر ، الگوریتم های بیوشیمیایی را تعیین می کنید. این بدان معنی است که شما ماهیت این تجربه را تعیین می کنید. اما آیا می توانیم ماشین هایی مانند این بسازیم؟ بله میتوانیم
از آنجایی که ما می توانیم ماشین هایی بسازیم که می توانند ریاضیات را انجام دهند ، داستان بنویسند و برای ما موسیقی بسازند ، می توانیم ماشین هایی را تولید کنیم که ماهیت شهودی دارند. در حال حاضر ، تلفن های هوشمند شما تبلیغ می کنند که این تلفن بیشتر از تلفن دیگر قابل درک است. قبل از اینکه بدانید چه می خواهید ، ظاهر می شود و آنچه را می خواهید می گوید ، زیرا تا حدی شما را از کاربرد مشخص کرده است. همانطور که می توانید انسانهای دیگر را بفهمید ، تلفن شما در حال فهمیدن است که شما چه کسی هستید. شاید بیش از آنچه در مورد خودتان می دانید درباره شما می داند . این خودآگاه نیست اما شما را درک کرده است .
لازم است عمیقاً به این مسئله نگاه شود تا اینکه فقط در مورد شهود یا احساس صحبت کنیم. باید به عنوان یک فرآیند زندگی مورد بررسی قرار گیرد ، زیرا روند زندگی به گونه ای است که هیچ تفاوتی بین هوش ، شهود ، فکر ، ضربان قلب ، عملکرد کبد ، کلیه ، طحال یا مغز وجود ندارد. این یک عملکرد یکپارچه است. درک این راه از همه مهمتر است ، فقط در این صورت است که زندگی را به کمال می رسانید.
سپس خواهید فهمید که در مورد زندگی بی زبان هستید ، زیرا هیچ کلمه ای برای توصیف پدیده هایی از این دست وجود ندارد . کلمات می آیند زیرا شما به قطعات کوچک نگاه می کنید و با انواع توصیفات بیرون می آیند ، صرفاً به این دلیل که همه چیز را از طریق سوراخ کلید عقل انسان می بینیم . وقتی حرفی نباشد نتیجه گیری نمی شود . وقتی نتیجه ای نباشد ، مرگ هم وجود ندارد. این راه رهایی است.
ماشین آلات می توانند به هر آنچه که هستید تبدیل شوند و هر کاری را که می توانید انجام دهید ، احتمالاً بهتر از شما انجام می دهند. تنها چیزی که وجود دارد این است که آنها نمی توانند هوشیار و آگاه شوند. برخی از افراد می گویند که ما آگاهی را در ماشین ایجاد خواهیم کرد. قرار نیست که اتفاق بیافتد. آنچه شما به عنوان آگاهی می خوانید جوهر زندگی است. این نیروی توصیف ناپذیری است که همه چیز را موجب می شود . این در یک ماشین اتفاق نخواهد افتاد.
تمرین یوگا برای رشد شهود
تمرین ساده یوگا که ما آموزش می دهیم هم منطق و هم شهود را افزایش می دهد. من منطقی هستم اما منطقی نیستم همه چیز برای من شهودی است. حجم و تنوع فعالیتی که در زندگی ام انجام داده ام ، مردم را دیوانه می کند. اما چون من منطقی از پس آن بر نمی آیم ، به طور شهودی به همه چیز می رسم ، هیچ تلاشی در آن وجود ندارد. به سادگی اتفاق می افتد.
شهود بدون داده کار نمی کند. شما قطعاً به داده نیاز دارید ، اما هیچ محاسبه ای وجود ندارد. داده ها هر لحظه جمع می شوند زیرا هر پنج اندام حسی به طور مداوم داده ها را جمع می کنند. نوع چیزهایی که مردم به من مراجعه می کنند فقط معنویت نیست . اگر کسی در حال ساخت ساختمان است و در مهندسی مشکلی دارد ، به من مراجعه می کنند. اگر کسی در حال تعمیر دستگاه است و مشکلی وجود دارد ، به من مراجعه می کنند. به این دلیل نیست که من در این زمینه آموزش دیده ام. فقط این است که اگر این ساختمان را ببینید ، آگاه باشید یا نه ، چشمان شما تصویر کاملی از آن گرفته اند. اگر سطح مشخصی از وضوح را حفظ کنید ، هر زمان که بخواهید می توان آن را بیرون کشید.
اگر امروز رانندگی می کنم ، مخصوصاً در رشته کوه های هیمالیا ، می دانم که هر پیچ جاده ، هر سنگ و هر درخت اصلی چیست. وقتی رانندگی می کنم ، مثل اینکه گوشه بعدی از قبل در ذهن من باشد. مردم نمی فهمند که چرا من با این سرعت رانندگی می کنم. بقیه با سرعت بیست و پنج تا سی کیلومتر در ساعت در حال مسافرت هستند و من فقط مثل فرفره سریع حرکت می کنم زیرا در حال حاضر دو سه خم شدن بعدی جاده را در ذهنم می بینم . من اصلاً مجبور نیستم در مورد جاده اذیت شوم زیرا جاده در ذهن من کاملاً واضح است. فقط باید مراقب وسایل نقلیه باشم و این در ذهن همه است ، اما آنها آنقدر آنها را بهم ریخته اند که در صورت نیاز نمی توانند اطلاعات را بیرون بیاورند.
همانطور که تمرین را انجام می دهید ، اگر با آگاهی خود در ارتباط باشید ، ذهن فقط آزاد است.
آنقدر آزاد است که هر آنچه را که بو کرده اید ، چشیده اید ، لمس کرده اید ، شنیده اید و دیده اید همه در آنجاست. لازم نیست سعی کنید چیزی را به خاطر بسپارید. همه چیز به راحتی وجود دارد.
شما فقط می توانید آن را عقب بکشید. حافظه به خاطر سپردن نیست ، حافظه فقط به توانایی شما برای بازگرداندن داده ها مربوط می شود .