سادگورو توضیح می دهد زندگی و مرگ برای کسی که آگاه است، رویدادهای جداگانه ای نیستند – بلکه، آنها در هر نفس و هر لحظه وجود دارند. کسانی که مرگ را نمی پذیرند هرگز زندگی را نخواهند شناخت
معنای مرگ از نظر سادگورو
مرگ چیزی نیست که در آینده برای شما اتفاق بیفتد. همیشه برای شما اتفاق می افتد. اگر غافل هستید، نادان هستید، گاهی به سراغتان می آید. نمی دانید چه زمانی اما خواهد آمد. اگر آگاه باشید در هر لحظه هم زندگی و هم مرگ دخیل است. اگر به اندازه اندکی آگاهانه نفس بکشید متوجه می شوید که با هر دم زندگی وجود دارد، با هر بازدم مرگ وجود دارد. اگر شما متوجه موضوع نمی شوید، فقط کافیست بازدم بعدی را انجام دهید و بعد دم بعدی را انجام ندهید، در این صورت متوجه خواهید شد.
هر لحظه، حتی فراتر از نفس، هر لحظه اتفاق می افتد. مثل تیک تاک ساعت… زندگی و مرگ، زندگی و مرگ، زندگی و مرگ است. همیشه اتفاق می افتد. کسی که از این موضوع آگاه باشد طبیعتاً متوجه می شود که چیزی به نام مرگ و زندگی وجود ندارد. زندگی مرگ است؛ و مرگ زندگی است، آنها متفاوت نیستند. فقط مسئله رحم، بیرون خزیدن، بزرگ شدن، قرض گرفتن از سیاره و پس دادن آن است، اما این فقط زندگی است یا فقط مرگ. لازم نیست دو کلمه برای این کار اختراع کرده باشیم. این فقط یک چیز است.
میتوانیم آن را “زندگی” بنامیم زیرا این دو چیز متفاوت نیستند. این ناشی از احساس ناآگاهی شدید در مورد روند زندگی است… زیرا ما از هدایای شگفت انگیزی که بر بشریت جاری شده است مانند اسباب بازی استفاده می کنیم. به این شکل احساس می شود.
این ذهن، این مغز قادر به کارهای باورنکردنی است، اما ما از آن مانند یک اسباب بازی استفاده می کنیم، فکر می کنم مردم از اسباب بازی ها لذت می برند، اینطور نیست؟ درصد زیادی از بشریت آنقدر از ذهنشان رنج می برند که آرام آرام مد شده است به شما یاد می دهند بی ذهن شوید. میلیون ها سال طول کشید تا به این حالت از توانایی ذهنی تکامل پیدا کرد. اکنون ما در مورد بی ذهنی صحبت می کنیم زیرا بی ذهنی بهتر از یک ذهن دیوانه است، اما ذهن آگاه چیز شگفت انگیزی است.
چرا کسی بخواهد از شر ذهن خلاص شود؟ زیرا نمی داند چگونه با آن کنار بیاید. اگر می دانستید چگونه با آن کنار بیایید … اگر می دانستید چگونه با آن کنار بیایید، نمی خواستید از شر آن خلاص شوید.
بنابراین این ذهن تنها به دلیل بسیاری از فرضیات احمقانه ای که در مورد زندگی کرده ایم به یک مشکل تبدیل شده است. انواع بسیاری از استتارها را بر سر زندگی گذاشته ایم و آن را آنطور که هست نمی بینیم. انواع اختراعات در مورد آن؛ بسیاری از فلسفه ها؛ ایدئولوژی های بیش از حد زیاد… بسیاری از مردم فقط با شعار احمقانه ای زندگی می کنند که در جایی خوانده اند.
درک درست از مرگ
نمیدانید مرگ از کدام جهت به سمت شما خواهد آمد مگر اینکه بدانید آنچه را که زندگی میخوانید و آنچه را مرگ میخوانید، دو چیز مجزا نیستند. کسی که مرگ را نپذیرد، اصلاً زندگی را نخواهد شناخت. اگر اینجا بنشینید و بگویید «نمیخواهم بمیرم، نمیخواهم بمیرم، نمیخواهم بمیرم…» – تنها چیزی که اتفاق میافتد این است که زندگی نخواهید کرد. به هر حال خواهید مرد اما مطمئناً زندگی نخواهید کرد.
مرگ فقط برای افراد نادان می آید، برای افرادی که آگاه هستند، مرگ فقط وجود دارد، درست به همان شکل که زندگی وجود دارد.
هم اکنون می توانید با مراجعه به فروشگاه سایت، کتاب زندگی و مرگ اثر سادگورو را تهیه کنید.